ذکر خدا برترين نوع عبادت



ذکر، نقطه ي شروع حرکت به سوي تکامل و تقرب الي الله است. انسان سالک با ذکر، خود را به مبدأ اعلي نزديک مي نمايد. البته بايد اين ذکر دايمي باشد، هم به زبان او را ياد نمايد و هم با قلب و دل توجه تام به خداوند داشته باشد و با مداومت بر اين حالت، به باري تعالي انس گرفته و از هر چه غير اوست منقطع شود. خداوند مي فرمايد:
به تحقيق در اين عالم، وجود مؤثر جز من نيست پس مرا عبادت کن براي من نماز بخوان و به ياد من باش.
از اين آيه نتيجه مي گيريم که خود عبادت مقدمه اي است براي ياد خدا. حکما مي فرمايند: اي انسان ها با ديدن آفريده به ياد آفريدگار بيفتيد.
به هر حال، ذکر بر دو قسم است: واجب و مستحب، ذکر واجب چند مورد است: هنگام مشاهده ي آفرينش و جهان هستي بايد خالق آنها را بشناسد و اين نعمتهاي بي پايان را از جانب او بداند و دوستش بدارد و چون خداوند را شناخت و دوست داشت مستحب است که اين حالت را براي خود نگهدارد و هر چه داشته و انجام مي دهد همه را از طرف خداوند دانسته و او را فراموش نکند. اين مرتبه از ذکر برترين قسم عبادات است. قرآن کريم به اين مرتبه از ذکر اشاره فرموده مي فرمايد: صاحبان خرد و انديشه آنانند که در تمام ايام و حالات (ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده) به ياد خدا هستند و در هيچ موقعي خدا را فراموش نمي کنند:
کساني که خدا را در حال ايستاده و بر پهلوهايشان ياد مي کنند.
در جاي ديگر مي فرمايد:
اي پيامبر! اگر مي خواهي اين بار سنگيني که بر دوشت آمده به منزل برساني بايد در زندگي زبان و دلت ياد خدا باشد.
ابوحمزه ي ثمالي از امام باقر عليه السلام حديثي نقل مي کند که:
در تورات تحريف نشده نوشته شده موسي از پروردگار خود پرسيد که: اي پروردگار من! آيا نزديکي تو به من، تا تو را مناجات کنم يا دوري تو، تا تو را صدا زنم؟ پس خداي -عزوجل- بدو وحي نمود: اي موسي، من همنشين کسي هستم که مرا ياد کند. پس موسي پرسيد: کيست در پناه تو روزي که پناهي مگر پناه تو نيست؟ فرمود: آنها که مرا ياد مي کنند پس من آنها را ياد مي کنم و با هم در راه من دوستي مي کنند پس آنها را دوست دارم اينها کساني هستند که وقتي بخواهم به اهل زمين بلايي برسانم آنها را ياد مي کنم پس آن بلا را به واسطه ي آنها رفع مي کنم. (4)
ياد و ذکر خدا دل و قلب را صفا مي بخشد و انسان مؤمن را به درجات عالي مي رساند. ياد و ذکر خدا پرده اي بين بنده و معاصي است، زبان مترنم به ياد خدا، بدگويي و غيبت نمي کند و از تمام گناهان زباني مي پرهيزد. خداوند مي فرمايد:
پس نعمت هاي خدا را ياد کنيد و از فسادکنندگان در زمين نباشيد.
آيه اشاره دارد به اين که صلاح در ياد خدا بودن و فساد در فراموشي است.
اين مرتبه از ذکر، يعني خداي را در هر حال حاضر و ناظر دانستن و از دستورهاي او سرپيچي نکردن همان مراقبه است که تنها وسيله ي نجات از هر مهلکه و رسيدن به هر درجه اي است. بزرگي يکي از شاگردانش را بيش از ديگران مورد عنايت و تربيت قرار داده بود. سبب آن را پرسيدند، فرمود: بر شما آشکار خواهد شد. روزي به هر يک از شاگردانش مرغي داد و گفت: اين مرغ را در حالي که کسي شما را نبيند سر ببريد و بياوريد. همه رفتند و مرغ خود را درجاي خلوتي کشتند و آوردند؛ ولي آن شاگرد خاص مرغ را زنده آورد. استاد سبب آن را پرسيد گفت: شما امر کرديد مرغ را در جايي که کسي مرا نبيند بکشم. من هر جا رفتم خدا را حاضر و ناظر ديدم. استاد گفت: اين حال مراقبه اش سبب تقدم او بر ديگران است. (6) امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
پروردگار عالم در همه ي واجبات و مستحبات به حد معيني اکتفا نموده؛ نماز را در پنج نوبت و روزه را در يک ماه مقرر داشته و در تمام عمر يک بار حج واجب گردانده است، براي خمس و زکات - هر کدام - مقدار معيني قرار داده است؛ اما در قرآن کريم يک مورد هست که حدي ندارد.
و حضرت به اين آيه تمسک مي کردند:
اي ايمان آورندگان خدا را بسيار ياد کنيد و او را صبحگاهان و شبانگاهان تسبيح گوييد.
باز از حضرت است که فرمودند:
من أکثر ذکر الله - عزوجل - أظله الله في جنته؛
آن کس که خدا را بسيار ياد کند، خداوند او را در بهشت قرار خواهد داد.
انسان اگر در تمام احوال و اتفاقات به ياد حق تعالي باشد و خود را در پيشگاه آن ذات مقدس حاضر ببيند از اموري که خلاف رضاي اوست خودداري مي نمايد و نفس سرکش را لگام مي زند. مي دانيم که همه ي مصيبات و گرفتاريها از نفس اماره است و شيطان رجيم منتظر فرصت، تا از غفلت ما استفاده کرده بر ما مسلط شود. غفلت، قلب را تيره و تار مي سازد و ذکر حق آن را صفا و روشني مي بخشد و مجلاي محبوب مي گرداند و آدمي را از اسارت نفس مي رهاند و حب دنيا را که سرچشمه ي همه ي گناهان است - از دل مي راند و خانه را براي ورود صاحب خانه آماده مي سازد. از اين رو، انسان در راه رسيدن به محبوب هر چه قدر سختي و مرارت بکشد، کم است. همواره به ياد محبوب بودن و هر حرکت و سکوتي براي رضاي حق کردن، صورت قلب را صورت ذکر حق مي گرداند و بهتر از ذکر به دوام، براي سلوک الي الله و مصلحي نيکوتر براي معايب نفس و راهبري نيکوتر در معارف الهي پيدا نمي شود.
از نظر اسلام هيچ چيز به اندازه ي ياد خدا اهميت ندارد و ديگر موارد بايد براي متوجه کردن انسان به خدا باشد. از ديدگاه اسلام سرچشمه ي قدرت روحي و معنوي و يگانه عامل سعادت و کمال، توجه به خدا و اشتغال به ياد اوست. همچنان که همه ي گرفتاري ها - و حتي همه ي رذايل اخلاقي انسان - ناشي از خدا فراموشي و خود فراموشي است. به همين جهت در تعاليم عالي اسلام بر ذکر و ياد خداوند تأکيد بسيار شده است و دستورهايي داده شده که انسان مؤمن هميشه با آنها به ياد خداوند باشد، مثلا تشريع نماز در پنج وقت در شبانه روز شايد بدين دليل باشد که غفلت از انسان دور شود و يا ساير دستورهاي واجب و مستحب ديگر آدمي را به ياد خدا مي اندازد و بعد معنوي او را تقويت مي کند. خداوند در قرآن مي فرمايد:
آن گاه که از نماز فراغت يافتيد باز در همه ي احوال، ايستاده و نشسته و بر پهلو خدا را ياد کنيد.
در وصاياي امام علي به امام حسن عليه السلام آمده است:
و کن لله ذاکرا علي کل حال؛
در هر حال خدا را ياد کن.
ياد و ذکر خداوند قلب را صفا مي بخشد و ايمان را قوي مي سازد.
باور داشتن نظارت خداوند بر اعمال سبب مي شود شخص مؤمن، گرد معاصي نگردد و همين امر دل او را به دنيا سرد مي کند و اعتنايي به زرق و برق دنيا نمي کند. ياد خدا به قلب آرامش مي بخشد.
خداوند مي فرمايد:
الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛
اينان کساني هستند که ايمان آورده اند و دل هايشان به ذکر خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشيد با ياد خدا دل ها آرامش مي گيرد.
در اين آيه منظور از ذکر خدا - که مايه ي آرامش دل هاست - تنها ذکر زباني نيست و اين که انسان با زبان دايم تسبيح و تکبير بگويد، بلکه منظور آن است که با تمام قلب متوجه عظمت خدا و آگاهي و حضور و نظارتش شود. اين توجه باعث مي شود به خوبي ها روي آورد و به جهاد در همه ي ابعاد زندگي بپردازد. اين است حقيقت ديگر که در روايات اسلامي آن همه آثار و برکات براي آن بيان شده است.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام هميشه به ياد خداوند بودند؛ زيرا آنان بهتر از هر کس مي دانند که ياد خداوند چه ارزشي دارد و چه آثار مثبتي بر زندگي مي گذارد.

حسرت اهل بهشت:

پيامبر صلي الله عليه و آله در همين مورد فرمود:
ان أهل الجنه لا يتحسرون علي شيء فاتهم من الدنيا کتحسرهم علي ساعه مرت من غير ذکر الله؛
اهل بهشت براي هيچ چيز به اندازه ي ساعتي که به غير ياد خدا بر آنها گذشته حسرت نمي خورند.
در وصاياي حضرت رسول صلي الله عليه و آله به حضرت علي است که فرمود:
اي علي، سه کار است که اين امت طاقت آن را ندارند و از همه کس ساخته نيست : 1- مواسات کردن با برادران ديني در مال؛ 2- حق مردم را از خويشتن دادن؛ 3- ياد خدا درهر حال.
ياد خدا تنها به سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نيست، بلکه ياد خدا آن است که هنگامي که انسان در برابر کار حرامي قرار مي گيرد از خدا بترسد و آن را ترک گويد. (10) حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
در بعضي روايات ذکر خداوند سپر و وسيله ي دفاعي شمرده شده است.از امام صادق عليه السلام است که فرمود:
روزي پيامبر به يارانش فرمود: سپرهائي براي خود فراهم کنيد. عرض کردند: اي رسول خدا! آيا در برابر دشمنان که اطراف ما را احاطه کرده و بر ما سايه افکنده اند؟ فرمود: نه، براي در امان ماندن از آتش دوزخ ذکر تسبيحات اربعه بگوييد.
خداوند مي فرمايد:
آنان که هر گاه مرتکب کردار زشتي شوند و برخود ستم کنند خدا را ياد مي کنند.
از اين آيه نتيجه گرفته مي شود که ذکر خدا هم جنبه ي پيشگيري دارد و هم بعد از ابتلاي نفس به رذايل، مي تواند آن را درمان کند؛ به عبارت ديگر: ذکر خدا هم باعث جلوگيري از ارتکاب منکرات مي شود و هم بعد از انجام کردار زشت ياد خدا به آنان آرامش مي بخشد . از طريق ذکر و ياد خدا همه ي ترس ها فرومي ريزد و همه ي ناراحتي ها زدوده مي شود و آن گاه انسان بيدار و خداجو مي شود و به آرامش و اطمينان دست مي يابد. قلب ذاکر آکنده از ترس و يأس، مورد لطف خدا قرار مي گيرد و خدا به آن قلب يقين مي بخشد و در اين هنگام رهايي از ناراحتي هاي روحي آسان مي شود و مي توان وسوسه ها را درهم کوبيد و تخيلات باطل ر از خود دور ساخت. گرچه ذکر حق از صفات قلب است و اگر قلبي متذکر شد تمام آثار ذکر بر آن مترتب مي شود، ولي چه بهتر که ذکر قلبي توأم با ذکر لساني باشد.
مي دانيم که ذکر لساني - پايين ترين درجه ي ذکر - سودمند است؛ زيرا اولا، زبان در اين ذکر به وظيفه ي خود قيام نموده گر چه قالب بي روحي باشد و ثانيا، ممکن است اين ذکر پس از مداومت و قيام به شرائط آن، وسيله اي براي گشوده شدن قلب به حقايق عالم معنا شود و چه بسا شخص مؤمن با مداومت آن به همراه خلوص، راهي به مقام قرب الهي بيابد و مکاشفاتي براي او رخ دهد. البته طي اين طريق کار هر فردي نيست، بلکه بايد به قلب خود - که زبان به ذکر باز نکرده - ذکر را تعليم دهد و نکته ي تکرار اذکار آن است که زبان قلب گشوده شود و علامت آن هم پيروي زبان از قلب است. رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمودند:
از باغستانهاي بهشت استفاده کنيد. عرض کردند: يا رسول الله ! باغهاي بهشت کدامند؟ فرمود: مجالس ذکر.صبح و شام ذکر خداوند را بگوئيد . هر کس که مي خواهد منزلت و ارزش خود را نزد خدا بداند، ببيند منزلت خدا نزد او چگونه است؛ زيرا خدا بنده اش را به مقامي مي رساند کمه بنده، خدا را به آن مقام برگزيده است. بدانيد که بهترين اعمال شما نزد پروردگار و پاکيزه ترين آنها - که بهتر از هر عملي درجات شما را بالا مي برد و برايتان از آنچه خورشيد بر آن مي تابد بهتر است - ذکر خداست؛ چرا که خداوند فرموده: من همنشين کسي هستم که مراياد کند. (13)

پي نوشت :

1- طه (20) آيه ي 14.
2- آل عمران (3) آيه ي 191.
3- مزمل (73) آيه ي 8.
4- اصول کافي، چاپ اسلاميه، ج 2، ص 360.
5- اعراف (7) آيه ي 74.
6- ديلمي، ارشاد القلوب، چاپ مرکز نشر کتاب، ص 176.
7- احزاب (33) آيات 41-42.
8- نساء (4) آيه ي 103.
9- بحارالانوار، ج 93، ص 157.
10- ر.ک. سفينه البحار، ج 1، ص 484، ماده ي «ذکر».
11-ر.ک. سفينه البحار، ج 1، ص 484، ماده ي «ذکر».
12- آل عمران (3) آيه ي 135.
13- بحارالانوار، ج 93، ص 163.

منبع: برگرفته از مقاله ذکر خدا برترين نوع عبادت.